شاعر: (وحشی بافقی)ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم .امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
وحشی بافقی
--------------------------
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم...
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ، ندیدیم ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ، رسیدیم
((وحشی)) سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
شاعر: (وحشی بافقی)
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
وحشی بافقی
--------------------------
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم...
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ، ندیدیم ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ، رسیدیم
((وحشی)) سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
شاعر: (وحشی بافقی)
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۴ ق.ظ توسط عذرا مجیبی
|
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد