مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکیست

 

 ای غلط کرده ره کوچه ی ما ، خانه یکیست

 

هرکس از جام ازل گرچه به نوعی مستند

 

چشم مست تو گواهست ، که پیمانه یکیست

 

صورت و آدم و حوا به حقیقت دام است

 

معنی آدم اگر یافته ای دانه یکی است

 

 اختلافی ز ره صورت اگر هست چه باک

 

آتش و شمع و شب و مجلس و پروانه یکی است

 

 هر کس از روی صفت یافته اسمی و رنه

 

مفلس و محتشم و عاقل و دیوانه  یکی است

 

چشم احول ز خطا گر چه دو بیند یک را

 

روشن است این که دل و دلبر و جانانه یکی است

 

چون نسیمی طلب گنج بقا کن به یقین

 

شاه و درویش در این منزل ویرانه یکی است *

 

سید عماد الدین نسیمی