.مهدی اخوان ثالث.خانه ام آتش گرفته است ،  آتشي جان سوز هر  طرف مي سوزداين آتش  پرده ها و فرشها را ،

خانه ام آتش گرفته است ،

آتشي جان سوز هر طرف مي سوزداين آتش پرده ها و فرشها را ،

تارشان با پود من به هر سو ميدوم گريان در لهيب آتش پر دود

وز ميان خنده هايم تلخ و خروش گريه ام ناشاد از درون خسته سوزان

مي كنم فرياد ، اي فرياد ،اي فرياد خانه ام آتش گرفته است

،آتشي بي رحم همچنان مي سوزد اين آتش نقشهايي را كه من بستم

به خون دل برسرو چشم در ديوار در شب رسواي بي ساحل

واي برمن سوزد وسوزد غنچه هايي را كه پروردم به دشواري

در دهان گود گلدانها ، روزهاي سخت بيماري از فراز بامهاشان شاد ،

دشمنانم موزيانه خنده هاي فتحشان بر لب بر من آتش به جان ،

نازل در پناه اين مشبك شب من به هر سو مي دوم گريان

از اين بيداد مي كنم فرياد ، اي فرياد ، اي فرياد..

شعر  محمدعلی_بهمنی هوای عشق رسیده‌است تا حوالیِ من  اگردوباره ببـارد به خشک‌سالیِ من  مگر که خواب و

شعر محمدعلی_بهمنی

هوای عشق رسیده‌است تا حوالیِ من

اگردوباره ببـارد به خشک‌سالیِ من

مگر که خواب و خیالی بنوشـدم ورنه

که آب می‌خورد از کاسه‌یِ سفالیِ من؟

همیشه منـظرم از دور دیدنی‌تر بود

خود اعتراف کنم بوریاست قالیِ من

مرا مثال به چیزی که نیسـتم زده‌اند

خوشا به من؟ نه! خوشا بر منِ مثالیِ من

به هوش باش که در خویشتن گم‌ات نکند

هزار کوچه‌یِ این شـهرکِ خیـالیِ من

اگرچه بود و نبودم یکی‌ست،باز مباد

تو را عذاب دهد گاه جایِ خالیِ من

هوای بی تو پریدن نداشتم، آری

بهانه بود همیشه شکسته‌بالیِ من

تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت

چه بی‌جواب سؤالی‌ست بی‌سؤالیِ من

لبخند عشق در بهار.. زیور به خود مبند که زیبا ببینمت.. مفتون امینی تقدیم دوستان

لبخند عشق در بهار..

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت..

مفتون امینی

..تقدیم دوستان

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت

با دیگران مباش که تنها ببینمت

در این بهار تازه که گلها شکفته انل

بخند عشق زن که شکوفا ببینمت

یک جام نوش کردی ومشتاق دیدمت

جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت

منشین گران وجامه سبک ساز و رقص کن

رقصی چنان که آفت دلها ببینمت

بگذشت در فراق تو شبهای بی شمار

هر شب در این امید که فردا ببینمت

ای ایستاده در پس این پرده ی غبار

نزدیکتر بیا که هویدا ببینمت

نازم به بی نیازی ات ای شوخ سنگدل

هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت

منت پذیر قهر و عتاب توام ولی ؛

می خواستم که بهتر از اینها ببینمت