نيستي چنان دل كندم ازدنيا كه شكلم شكل تنهاييست ببين مرگ مرا درخويش كه مرگ من تماشاييست  اردلان سرفرا

نيستي

چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست

ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست

مرا در اوج ميخواهي تماشا كن ، تماشا كن

دروغ اين بودم از ديروز مرا امروز حاشا كن

در اين دنيا كه حتي ابر نمي گريد به حال ما

همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها

فقط اسمي به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالي قلم خشكيده در دستم

گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم

به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم

رفيقان يك به يك رفتند مرا با خود رها كردند

همه خود درد من بودند گمان كردند كه هم دردند

شگفتا از عزيزاني كه هم آواز من بودند

به سوي اوج ويراني پل پرواز من بودند

(اردلان سرفراز)

نيستي  (اردلان سرفراز) گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم   به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو

نيستي

(اردلان سرفراز)

چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست

ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست

مرا در اوج ميخواهي تماشا كن ، تماشا كن

دروغ اين بودم از ديروز مرا امروز حاشا كن

در اين دنيا كه حتي ابر نمي گريد به حال ما

همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها

فقط اسمي به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالي قلم خشكيده در دستم

گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم

به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم

رفيقان يك به يك رفتند مرا با خود رها كردند

همه خود درد من بودند گمان كردند كه هم دردند

شگفتا از عزيزاني كه هم آواز من بودند

به سوي اوج ويراني پل پرواز من بودند

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین.نازنین.داریوش.سروده اردلان سرفراز تقدیم دوستی که یاد کرده بود


نازنین ... داریوش - سروده اردلان سرفراز

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین

از تندباد حادثه گفتی که جان در برده ایم
اما چه جان در بردنی دیریست که در خود مرده ایم

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین

اینجا بجز درد و دروغ هم خانه ای با ما نبود
در غربت من مثل من هرگز کسی تنها نبود

عشق و شعور و اعتقاد کالای بازار کساد
سوداگران در شکل دوست بر نارفیقان شرم باد

هجرت سرابی بود و بس خوابی که تعبیری نداشت
هر کس که روزی یار بود اینجا مرا تنها گذاشت

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین

من با تو گریه کرده ام در سوگ همراهان خویش
آنان که عاشق مانده اند در خانه بر پیمان خویش

ای مثل من در خود اسیر لیلای من با من بمیر
تنها به یمن مرگ ما این قصه می ماند به جا 

هجرت سرابی بود و بس خوابی که تعبیری نداشت
هر کس که روزی یار بود اینجا مرا تنها گذاشت

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین

ای مثل من در خود اسیر لیلای من با من بمیر
تنها به یمن مرگ ما این قصه می ماند به جا

ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین 

.نازنین ... داریوش - سروده اردلان سرفراز

https://www.youtube.com/watch?v=t-Y7CYbhDMU

 

بیا بنویسیم بانو مهستی‌ شاعر : اردلان سرفراز » آهنگ ساز : محمد حیدری

 

بیا بنویسیم بانو مهستی‌ شاعر : اردلان سرفراز » آهنگ ساز : محمد حیدری
افتخار دده‌بالا با نام هنری مهستی (۲۵ آبان ۱۳۲۵ – ۴ تیر ۱۳۸۶) خواننده ایرانی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی بود. از او با نام‌هایی چون بانوی آواز گل‌ها و دل‌ها یاد می‌شود. وی کمی پیش از انقلاب از ایران خارج شد، ابتدا به بریتانیا و سپس برای همیشه به آمریکا رفت و تا زمان مرگ در آن کشور زندگی می‌کرد. بیشتر آثاری که او پس از انقلاب اجرا کرد در قالب ترانه‌های پاپ هستند. مهستی خواهر هایده، خوانندهٔ ایرانی بود.
مهستی در ۲۵ آبان ۱۳۲۵ در تهران زاده شد. پرویز یاحقی استعداد خوانندگی او را در نوجوانی کشف کرد. خواهر او هایده نیز یکی از بزرگ‌ترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران است. پرویز یاحقی صدای او را در یکی از مجالس به طور اتفاقی می‌شنود و بسیار به صدایش علاقه‌مند می‌شود و وی را به خوانندگی و موسیقی تشویق می‌کند. هایده از مهستی بزرگ‌تر بود اما مهستی زودتر از خواهر خود پا در وادی هنر گذاشت. وی نام هنری خود را از مهستی گنجه‌ای شاعر ایرانی برگرفت.

شروع کار مهستی در سن ۱۷ سالگی در برنامه گلها برنامه شماره ۴۲۰ و با خواندن ترانه‌ای به نام آن که دلم را برده خدایا ساختهٔ بیژن ترقی در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی بود اما پس از طی زمان و همراه با گرایش عمومی برای موسیقی پاپ به خصوص در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران آهنگ‌هایی نیز در این سبک اجرا نمود.

در ابتدا خانواده وی نسبت به آواز خوانی او اظهار بی‌میلی می‌کردند چراکه در آن دوران خوانندگی برای یک زن مناسب تلقی نمی‌شد.

قبل از انقلاب همسر اول مهستی پس از مدتی زندگی با او عاشق فیروزه خواننده معروف آن زمان شد و از مهستی جدا و با فیروزه ازدواج کرد. مهستی علاقه زیادی به همسرش داشت و با این اتفاق بسیار غمگین شد ولی پس از مدتی با همسر دومش ازدواج کرد. مهستی دو بار ازدواج کرد و سرانجام هر دو ازدواج طلاق بود. از ازدواج اول با کورس ناظمیان صاحب دختری به نام سحر است. ازدواج دوم او با بهرام سنندجی صاحب کارخانهٔ کفش بود. مهستی از تنها دختر خود دو نوه به نام‌های ناتاشا و ناتالی دارد.

در سال ۲۰۰۵ میلادی، آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه از وی برای بیش از ۴۰ سال فعالیت در زمینه موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آورد.

از او بیش از ۳۵ آلبوم برجای مانده است.

بیا بنویسیم روی خاک، رو درخت، رو پر پرنده، رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ، روی آب، توی دفتر موج، رو دریا
بیا بنویسیم که خدا ته قلب آینه است
مثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه است
با همیشه موندن وقتی که هیچی موندنی نیست
اوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیست
با صدام میام همه جا تو رو مینویسم
روی آینه گریه هام گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو آسمون پاکه
ریشه صدا ، نبض عشق ، زیر پوست خاکه
بیا بنویسیم روی خاک رو درخت رو پر پرنده رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ روی آب توی دفتر موج رو دریا

توی خواب خاک ریشه ها موسم شکفتن
همصدای من میخونن وقت از تو گفتن
چشم بستمو تو بیا به سپیده وا کن
با ترانه نفسات باغچه رو صدا کن
با صدام میام همه جا تو رو مینویسم
روی آینه ی گریه هام گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو آسمون پاکه
ریشه صدا نبض عشق زیر پوست خاکه
بیا بنویسیم روی خاک رو درخت
رو پر پرنده رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ روی آب
توی دفتر موج رو دریا
با ترانه نفسات من ترانه میگم
اسمتو مثل یه غزل عاشقانه میگم
بیا که دیگه وقتشه
وقت برگشتنه
بوی پیرهنت که بیاد
لحظه دیدنه
با صدام میام همه جا تو رو مینویسم
روی آینه گریه هام گونه های خیسم
ای که معنی اسم تو آسمون پاکه
ریشه صدا نبض عشق زیر پوست خاکه
بیا بنویسیم روی خاک رو درخت
رو پر پرنده رو ابرا
بیا بنویسیم روی برگ روی آّب
توی دفتر موج رو دریا
بیا بنویسیم روی آب

 https://www.youtube.com/watch?v=MAzc8-61U_8
 

شعر اردلان سرفراز....شکايت.اين روزا كه شهر عشق خالي ترين شهر خداس ..ادامه در وبلاگ

...ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم..ترانه سرا.اردلان سرفراز )» خواننده : هایده.آلبوم  : خدا

 
وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور . که از همه دنیا میاد
وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور . که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه . لحظه دیدن میرسه
هر چی که جاده است رو زمین . به سینه من میرسه
آه...
...
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟
گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه؟
مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
عزیزترین سوغاتیه . غبار پیراهن تو
عمر دوباره منه . دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس میخوام
عمر دوباره منی . تو رو واسه نفس میخوام
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
See More
14 یاد
تا وقتی که در وا میشه . لحظه دیدن میرسه
هر چی که جاده است رو زمین . به سینه من میرسه
آه...
...
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟
گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه؟
مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
عزیزترین سوغاتیه . غبار پیراهن تو
عمر دوباره منه . دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس میخوام
عمر دوباره منی . تو رو واسه نفس میخوام
ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم
به هر چی میخوام میرسم...
 
ترانه سرا
( اردلان سرفراز )
» آهنگ ساز ( آندرانیک )
» تنظیم ( آندرانیک )

...
» خواننده : هایده
» آلبوم : خدا حافظ
» آهنگ : سوغاتی

چشم من بيا من رو ياري بكن..گونه‌هام خشكيده شد كاري بكن..سروده زیبای اردلان سرفراز..اجرای زیبای داریو

چشم من
چشم من بيا من رو ياري بكن
گونه‌هام خشكيده شد كاري بكن
غير گريه مگه كاري مي‌شه كرد
كاري از ما نمياد زاري بكن
اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد
هرچي دريا رو زمين داره خدا
با تموم ابـــــــراي آسمونها
كاشكي ميداد همه رو به چشم من
تا چشم‌هام به حال من گريه كنن
اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد
قصه گذشته‌هاي خوب من
خيلي زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تا قيامت اشك حسرت ببارم
دل هيچكي مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا كه گريه دواي دردمه
چرا چشمم اشكش رو كم مياره
خورشيد روشن ما رو دزديدن
زير اون ابراي سنگين كشيدن
همه جا رنگ سياه ماتمه
فرصت موندنمون خيلي كمه
اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد
سرنوشت چشم‌هاش كوره نمي‌بينه
زخم خنجرش مي‌مونه تو سينه
لب بسته سينه غرقه به خون
قصه موندن آدم همينــــــه
اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد

 

اردلان سرفراز

آبي آبي مهتابي..آبي تر از هر آبي.از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي.شاعر : اردلان سرفراز.» خواننده :

آبي آبي مهتابي
آبي تر از هر آبي
از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي
درياهاي بي تابي

...
آبي آبي مهتابي
آبي تر از هر آبي
از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي
درياهاي بي تابي

آبي يعني دل من
دريايي که اسيره اين چهره ي تقديره که رنگ از تو ميگيره

وقتي که خيره ميشم به عمق حوض کاشي
حس ميکنم تو هستم حتي اگه نباشي
من رنگ گنبدا رو چشماي تو ميبينم
سجدم به جانب توست اينه معناي دينم

آبي آبي مهتابي
[ آهنگ و موسیقی جدید فارسی در ایران ترانه ]

آبي تر از هر آبي
از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي
درياهاي بي تابي

دل خسته ام از اينجا از آدماي دنيا
همين امروز و فردا دل ميزنم به دريا
دل ميزنم به دريا
رنگ تو رو ميپوشم
از عمق آبي عشق چشم تو رو مينوشم

آبي آبي مهتابي
آبي تر از هر آبي
از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي
درياهاي بي تابي

آبي آبي مهتابي
آبي تر از هر آبي
از چشماي تو ميگم اين آيه ها ي آبي
درياهاي بي تابي
____________________
شاعر : اردلان سرفراز
» آهنگ ساز : فرید زولاند
» تنظیم : منوچهر چشم آذر
» خواننده : ابی
» آلبوم : غریبه
» آهنگ : آبی

به دادم برس اي اشك دلم خيلي گرفته ....٫اردلان سرفراز

دريغ

به دادم برس اي اشك دلم خيلي گرفته ٫

نگو از دوري كي نپرس از چي گرفته

منو دريغ يك خوب به ويروني كشونده

عزيزمه تا وقتي نفس تو سينه مونده

 تو اين تنهايي تلخ من و يك عالمه ياد

 نشسته روبرويم كسي كه رفته بر باد

 كسي كه عاشقانه به عشقش پشت پا زد

 براي بودن من به خود رنگ فنا زد

 چه درديه خدايا نخواستن اما رفتن

 براي اون كه سايه س هميشه رو سر من

كسي كه وقت رفتن دوباره عاشقم كرد

منو آباد كرد و خودش ويرون شد از درد

بدادم برس اي اشك دلم خيلي گرفته

 نگو از دوري كي نپرس از چي گرفته

 به آتش تن زد و رفت تا من اينجا نسوزم

با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم

هنوز سالار خونه س پناه منه دستاش

 سرم رو شونه هاشه رو گونمه نفس هاش

 به دادم برس اي اشک

 

اردلان سرفراز

سر بروی شانه های مهربانت می گذارم ...شعر..اردلان سرفراز.

سر بر وی شانه های مهربانت می گذارم


عقده ی دل می گشاید گریه ی بی اختیارم


از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست


دارم دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم


بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم


دوست دارم


خالی از خودخواهی من ،‌ برتر از آلایش تن


من تو را و.الاتر از تن ،‌ برتر از من دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم


بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم


دوست دارم


عشق صدها چهره دارد ،‌ دست تو ایینه دارش


عشق را در چهره ی ایینه دیدن دوست دارم


در خموشی چشم ما را قصه ها وگفتگوهاست


من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم


بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم


در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم


چله را در مقدم عشقت شکستن ، دوست دارم


بغض سرگردان ابرم ، قله ی آرامشم تو


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم


دوست دارم


عمق چشمان تو این دریای شفاف غزل را


بی نیاز از این زبان لال گفتن دوست دارم

 

شانه هايت.شعر


اردلان سرفراز.


اواز جاودانهء هايده

روزی دل من که تهی بود و غریب..اردلان سرفراز

روزی دل من که تهی بود و غریب

 

 از شهر سکوت به دیار تو رسید

 

 در شهر صدا که پر از زمزمه بود

 

 تنها دل من قصه ی مهر تو شنید

 

 چشم تو مرا به شب خاطره برد

 

در سینه دلم از تو و یاد تو تپید

 

 در سینه ی سردم ، این شهر سکوت

 

دیوار سکوت به صدای تو شکست

 

شد شهر هیاهو ، این سینه ی من

 

 فریاد دلم به لبانم بنشست

 

خورشید منی ،‌ منم آن بوته ی دشت

 

 من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور

 

دریای منی ، منم آن قایق خرد

 

با خود تو مرا می بری تا ساحل دور

 

کنون تو مرا همه شوری و صدا

 

کنون تو مرا همه نوری و امید

 

 در باغ دلم بنشین

 

 بار دگر ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید

 

 اردلان سرفراز

رفتن و رفتن و رفتن دل به تنهايي سپردن ....اردلان سرفراز

 رفتن و رفتن و رفتن

 

 دل به تنهايي سپردن

 

رفتن اما نرسيدن لب دريا تشنه مردن

 

 رفتن و رفتن و رفتن حرفيه كه ناتمومه

 

 بغض يك گريه ي تلخه كه يه عمره تو گلومه

 

 واسه من سفر هميشه يه كبوتر سفيده

 

 كه رو سينه ي سفيدش قطره قطره خون چكيده

 

گفتني ها رو بايد گفت مي گم اين حرفو با فرياد

 

مث ابراي مهاجر نمي شم همسفر باد

 

 به سفر من ديگه تن در نميدم

 

 گريه از درد سفر سر نمي دم

 

به سفر من ديگه تن در نميدم

 

گريه از درد سفر سر نمي دم

 

 گم شدن مثل يه سايه ميون غبار كينه

 

 لب بسته پاي خسته قصه ي سفر همينه

 

 

... اردلان سرفراز

روزی دل من که تهی بود و غریب ...اردلان سرفراز

روزی دل من که تهی بود و غریب


از شهر سکوت به دیار تو رسید


در شهر صدا که پر از زمزمه بود


تنها دل من قصه ی مهر تو شنید


چشم تو مرا به شب خاطره برد


در سینه دلم از تو و یاد تو تپید


در سینه ی سردم ، این شهر سکوت

 
دیوار سکوت به صدای تو شکست


شد شهر هیاهو ، این سینه ی من


فریاد دلم به لبانم بنشست

 
خورشید منی ،‌ منم آن بوته ی دشت


من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور


دریای منی ، منم آن قایق خرد


با خود تو مرا می بری تا ساحل دور


کنون تو مرا همه شوری و صدا


کنون تو مرا همه نوری و امید


در باغ دلم بنشین بار دگر


ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید




اردلان سرفراز