شعر از سعدی؛ (درآمد ماهور)هزارجهدبکردم که سرعشق بپوشم.نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

شعر از سعدی؛

(درآمد ماهور)
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم، حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم، به در برند به دوشم
بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌است از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن، چو پند می‌ننیوشم
به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم


ترانهٔ دوم: بود درد مو و درمونم از دوست
شعر از باباطاهر، دوبیتی ها؛ 
بود درد مو و درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
خوشا آنان که سودای تو دیرن
که سر پیوسته در پای تو دیرن
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای تو دیرن
گلی که خم بدادم پیچ و تابش
به آب دیدگونم دادم آبش
بدرگاه الهی کی روا بی
گل از مو دیگری گیره گلابش
خداوندا مو بیزارم از این دل
شو روزان در آزارم از این دل
ز بس نالیدم از نالیدن کس
ز مو بستون که بیزارم از این دل


ترانه سوم: در هوایت بی قرارم روز و شب
شعر از مولوی، دیوان شمس؛ 
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل می‌خواستی از عاشقان
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آنچه در مغز من است
یک زمان سر نخارم روز شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
زان شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می‌شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جان تشنه‌است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب 


خواننده: محمدرضا شجریان
نوازندهٔ سه‌تار: پرویز مشکاتیان
نوازندهٔ نی: محمد موسوی
سروده‌های سعدی، باباطاهر، حافظ و مولوی.
ساز و آواز، شعر مولانا با همراهی سه‌تار و نی

(مثنوی ماهور، شکسته، عراق، راک)
تصنیف «عشق تو»، شعر و آهنگ از شیدا

 https://www.youtube.com/watch?v=jAbrfo3jQrg

 

آهنگ و شعر : علی اکبر خان شیدا..دوش دوش دوش.دوش که آن مه لقا با وفا خوش ادا با صفا. مرضیه شجریان

آهنگ و شعر : علی اکبر خان شیدا..
متن ترانه ::

نبود ز رخت قسمت ما غیر نگاهی
آن هم ندهد دستُ مگر گاه و بگاهی
به امید نگاهی، ببینم مهر و ماهی

بگویم ای نگار من
چه بی مهر و وفایی
[چه پر جور و جفایی

هر کس که لب لعل تو را
جانم لعل تو را
جانم لعل تو را
دید و به خود گفت
هتاک چه خوش کنده عقیق
جانم کنده عقیق یمنی را

نشینم سر راهی
به امید نگاهی
ببینم مهر و ماهی

بگویم ای نگار من
چه بی مهر و وفایی
[چه پر جور و جفایی
********************************************
دوش دوش دوش
دوش که آن مه لقا با وفا خوش ادا با صفا
دوش دوش دوش
از برم آمد و بنشست برده دین و دلم از دست
دوش دوش دوش

آتشم در دلم سرزد جانم سرزد جانم سرزد
زان رخ همچو آذر زد جانم ذر زد جان ذر زد
سوخت سوخت سوخت
سوخت همه خرمنم کشته عشقت منم
یک سره جان و تنم ای صنم بد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن
سوخت سوخت سوخت

https://www.youtube.com/watch?v=qPKMrcJ7sCk