ستاره دیده فروبست و آرمید بیا...شراب نور به رگ های شب دوید بیا.شعری دلنشین از زنده یاد سیمین بهبهانی
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا...
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا
امیدِ خاطر ِ سیمین ِ دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید بیا
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم آذر ۱۳۹۴ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ توسط عذرا مجیبی
|
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد