كنون خورد بايد مي خوشگوار...فردوسی
كنون خورد بايد مي خوشگوار
كه مي بوي مشك آيد از كوهسار
هوا پر خروش و زمين پر زجوش
خنك آنكه دل شاد دارد بنوش
همه بوستان ريز برگ گل است
همه كوه پر لاله و سنبل است
به پاليز بلبل بنالد همي
گل از ناله او ببالد همي
شب تيره، بلبل نخسبد همي
گل از باد و باران بجنبد همي
بخندد همي بلبل و هر زمان
چو بر گل نشيند، گشايد زبان
ندانم كه عاشق گل آمد گر ابر
كه از ابر بينم خروش هژبر
بدرد همي پيش پيراهنش
درخسان شود آتش اندر تنش
فردوسی بزرگ
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ توسط عذرا مجیبی
|
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد